اسرائیل و رفراندوم استقلال اقلیم کُردستان عراق
کوردپیام: در آستانه همه پرسی اقلیم کردستان، تقریبا غیر از اسرائیل کشور دیگری به صراحت از آن و تشکیل کردستان مستقل حمایت نکرده است. این امر کردها را در معرض این انتقاد قرار داده که در پی بی ثبات سازی منطقه و تضعیف کشورهای همسایه از طریق همنوایی با تل آویو هستند. واقعیت قضیه چیست؟ […]
کوردپیام: در آستانه همه پرسی اقلیم کردستان، تقریبا غیر از اسرائیل کشور دیگری به صراحت از آن و تشکیل کردستان مستقل حمایت نکرده است. این امر کردها را در معرض این انتقاد قرار داده که در پی بی ثبات سازی منطقه و تضعیف کشورهای همسایه از طریق همنوایی با تل آویو هستند.
واقعیت قضیه چیست؟ حمایت اسرائیل از کردها چگونه است؟ آیا این حمایت عملی و دارای ابعادی چون کمکهای فنی، نظامی، اطلاعاتی و همکاریهای اقتصادی است یا صرفا سیاسی و معنوی می باشد؟ هیچ شاهدی درباره حمایتهای موثر عملی اسرائیل از اقلیم کردستان وجود ندارد. در سال ۲۰۱۴ که داعش به مناطق تحت کنترل کردها حمله کرد، آنچه در بادی امر به نظر آمد، غافلگیری، کمبود شدید پیشمرگان کرد به لحاظ داشتن سلاحهای سنگین و نیمه سنگین و عدم آمادگی نسل جدید آنها برای جنگ رودرو و جبهه ای و ناآشنایشان با فنون جنگ شهری بود. مشخص است که هیچ یک از این کاستیها نشانه ای از آن نداشت که نیروهای نظامی و امنیتی کردستان در همکاری جدی و مفید با یک ارتش قویتر قرار دارند. چه اگر روابط جدی و موثر مخفیانه ای با تل آویو وجود داشت، با توجه به این نکته که این رژیم یکی از قویترین نیروهای نظامی جهان را در اختیار دارد، احتمالا نسبت به آموزش نیروهای کرد و یا تجهیزشان به سلاحهای ضد تانک و یا دستکم کمکهای اطلاعاتی اقدام می نمود. کردها البته در وهله اول برای دفع حمله داعش از سوی ایران و آمریکا مورد حمایت واقع شدند و سپس به فراخور در هر سه زمینه یاد شده کمکهایی از جانب سایر کشورها دریافت کردند.
حمایت معنوی به چه معنایی است؟ حمایت معنوی می تواند طیف وسیعی از همکارهای سیاسی، تبلیغاتی و لابیگریهای پشت پرده را شامل شود. مشخصا اسرائیل می تواند از طریق گروههای لابیگری نظیر آیپک به نفع کردهای عراق عمل کرده و نظر مراکز قانون گذاری و نهادهای سیاسی آمریکا را جلب نماید. در این زمینه نیز البته نشانه ای از تلاش موثر اسرائیل به چشم نمی خورد و سیاست آمریکا کماکان دفاع از عراق یکپارچه و مخالفت با برگزاری همه پرسی است.
با این وصف آیا اظهارات گاه و بیگاه مقامات اسرائیلی به نفع کردهاست؟ قطعا نه! اسرائیل در درجه اول یک قدرت سخت افزاری است و فاقد قدرت نرم و نفوذ کلام به معنای متعارف آن می باشد. به استثنای اعضای دائم شورای امنیت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بین المللی دوستان زیادی ندارد. به علاوه در دو دهه اخیر با میدان داری احزاب راستگرا در عرصه قدرت و برجسته شدن بیش از پیش عنصر یهودیت در رویکردهای فرهنگی و سیاسی اش که به تداوم اشغالگری و بی اعتنایی و بی اعتقادی آن به فرایند صلح منجر شده، بسیار بیشتر از قبل در جهان غربی سیمایی جنگ طلب و غیر دموکرات یافته است. در جهان عربی و اسلامی نیز علیرغم افزایش تعداد کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با این رژیم، اما افکار عمومی کماکان ضد اسرائیلی است. صلح میان اسرائیل و اردن و مراکش همچنان سرد است و روابط با ترکیه نسبت به دهه های قبل فراز و نشیب و افت چشمگیری داشته و در پرتو صف بندیهای جدید منطقه ای روابط غیر رسمی آن با قطر هم تقریبا به صفر رسیده است. با این وصف حمایت سیاسی اسرائیل از کردهای عراق می تواند بیشتر منشا دردسر شده و به کرد هراسی بیهوده ای میان همسایگان و دولتهای منطقه بینجامد.
نمی توان ادعا کرد هیچ رابطه ای میان اقلیم کردستان و اسرائیل وجود ندارد. این رابطه احتمالا مشابه برخی پیوندهای آشکار و نهان برخیممالک اسلامی و عربی به استثنای ایران است. حزب دمکرات کردستان به رهبری ملا مصطفی در دهه شصت و هفتاد در نبرد خود علیه بغداد به طریق محرمانه کمکهای محدودی از اسرائیل دریافت کرد. به نظر نمی رسد که این روابط در دهه هشتاد و اوایل دهه نود که این حزب در پیوند نزدیک با ایران قرار داشت، ادامه یافته باشد. اتحادیه میهنی که از همان اوان تاسیس خود روابط نزدیکی با سوریه و سپس جمهوری اسلامی داشت و دوست جریانهای چپ فلسطینی به شمار می رفت، احتمالا تماسهای محدودتری با اسرائیل داشته است. حزب اتحاد اسلامی کردستان نیز به عنوان دیگر مدافع پرشور همه پرسی متحد ایدئولوژیک جنبش حماس محسوب می شود. غیر از اینها در پیوند اسرائیل و جنبشهای کردی زخمهای فراموش نشدنی همچون ربودن عبداله اوجالان بدست موساد در کنیا و حمایتهای اطلاعاتی آن از ترکیه در نبرد با پ.ک.ک هم وجود دارد.
صد البته علیرغم آنکه به واسطه تحرکات برخی کشور های اسلامی، رابطه با اسرائیل دیگر آن میوه ممنوعه ای نیست که سبب هبوط زمامداران مسلمان شود، اما در افکار عمومی بخش عمده جهان اسلام، اسرائیل همچنان نامحبوب و به میزان زیادی تجسم شر است. در میان کردهای عراق هم احساسات یکسانی درباره این رژیم وجود ندارد. در سالهای اخیر لابیهای یهودی تلاش کرده اند با جا انداختن مقوله ای بنام ” کرد یهودی ” پلی فرهنگی میان کردها و یهودیان یافته و کلیشه هم سرنوشتی کردها و بهودیان را فربه نمایند. این مفهوم که با ترجیحات آشکارا سیاسی دامن زده می شود، در تضاد با مفروضات و مسلمات پذیرفته شده درباره تقارن قومیت و مذهب در مفهوم بهودیت قرار دارد. به عبارت بهتر آنچه که یهودی کرد خوانده می شود شاخه ای از سفاردایم – یهودیان خاورمیانه – است که زبان اصلیشان گویشی از آرامی و نه کردی است.
علیرغم این تلاشها بعید به نظر می رسد که حتی در آینده هم بدلیل جمعیت اکثرا مسلمان و محافظه کار کردستان عراق، تقاربی فرهنگی و سیاسی مشابه رابطه اسرائیل با اریتره و سودان جنوبی، هر دو با اکثریت غیر مسلمان شکل بگیرد.
با آنچه گفته شد می توان ادعا نمود که در غیاب همکاریهای سخت افزاری، حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی این دولت از استقلال خواهی کردها به دلیل تداوم سیاست اشغالگری آن و ممانعت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی بیشتر اسباب زحمت خواهد شد تا موجب رحمت.
صلاح الدین خدیو/ شارنامه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰