علل انتخاب اوباما به سمت ریاست جمهوری آمریکا !

        دکتر ایزدی استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران معتقد است اوباما توانمندی خود را برای ریاست جمهوری به رام امانوئل که فردی مورد وثوق لابی صهیونیستی بود ثابت کرد ولی این همه ماجرا نبود. دکتر «فؤاد ایزدی»، عضو هیت علمی دانشگاه مطالعات جهان دانشگاه تهران در یادداشتی به جزئیات مراحل […]

 

 

 

 

دکتر ایزدی استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران معتقد است اوباما توانمندی خود را برای ریاست جمهوری به رام امانوئل که فردی مورد وثوق لابی صهیونیستی بود ثابت کرد ولی این همه ماجرا نبود.

دکتر «فؤاد ایزدی»، عضو هیت علمی دانشگاه مطالعات جهان دانشگاه تهران در یادداشتی به جزئیات مراحل مختلف انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا می پردازد.

 تقریبا دو یا سه ماه پس از زمانی که انتخابات ریاست جمهوری به پایان می‌رسد؛ فعالیت‌های انتخاباتی برای دور بعد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا آغاز می‌شود؛ می‌توان گفت این انتخابات در آمریکا، فرایندی است که همیشه جریان دارد.

نخستین گام برای فردی که قصد ورود به کارزار انتخاباتی در آمریکا را دارد، چیست؟

در آمریکا، افرادی که می‌خواهند وارد انتخابات ریاست‌جمهوری شوند از ۳سال و ده ماه پیش از برگزاری انتخابات به صورت جدی به دنبال منابع مالی خواهند بود. اهمیت این مساله به حدی است که برخی از این افراد وقتی ‌بینند نتوانسته‌اند منابع مالی کافی را  فراهم نمایند، پیش از برگزاری اولین انتخابات درون حزبی از بازی خارج می‌شوند.

افرادی که قصد دارند از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات به عرصه انتخاباتی برسند چه فرایندی را طی می‌کنند؟

اگر کاندیدا از دو حزب جمهوری‌خواه و یا دموکرات باشد باید بتواند در انتخابات درون حزبی (Primary) تأییدیه حزب خود را کسب نماید که این رقابت هم می تواند نفس گیر باشد. حزب در ابتدای کار برخی افراد را گزینش اولیه می‌کند، انتخابات‌هایی در هر ایالت برگزار می‌شود، که درصد شرکت افراد در این انتخابات‌های ایالتی اولیه نیز حائز اهمیت است زیرا معمولاً مشارکت افراد خیلی پایین است. 

بدین ترتیب که هر فردی که می‌خواهد در حزب خود کاندیدا شود، نخست باید بتواند آرای قابل قبولی را درانتخابات‌های هر ایالت کسب کند. میزان کسب رأی در انتخاب‌های حزبی در شهرها نیز ملاکی برای دریافت کمک‌های مالی است. این انتخابات‌های درون حزبی حدوداً یازده ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری است.

 

 پشت صحنه رقابت‌های درون حزبی چگونه است؟

دو حزب مطرح آمریکا، در شهرها و ایالت‌ها و علی‌‌الخصوص در شهرهای بزرگ دفتر دارند، شناسایی افراد مستعد از طریق فعالیت‌ها در این دفاتر آغاز می‌شود برخلاف احزاب اروپا که تعیین می‌کند فرد در یک منطقه خاص کاندید شود و پس نظارت بیشتری را نیز دنبال می‌کند.

در احزاب آمریکا، سیستم سازمانی مبتنی بر قوانین نیست یعنی جناح‌های مختلف احزاب در شهرهای مختلف آدم دارند و نیروهای خود را شناسایی و انتخاب می‌کند. اما تنش و رقابت درون حزبی زیاد است و هر جناحی درصدد است تا نیروهای خود را شناسایی و جذب کند و منابع مالی مورد نیاز خود را جمع‌آوری نماید.

آیا اوباما هم این مراحل را سپری کرده است؟

 جناحی در شیکاگو، اوبامایی را شناسایی کرد که سناتور ایالتی بود؛ به وی پول تزریق کرد و اوباما با این پول رشد کرد و سناتور فدرال شد و نهایتا به ریاست جمهوری رسید. البته رشد اوباما، به خاطر این که در ۲۰۰۸به چنین چهره‌ای نیاز بود، سریعتر صورت گرفت.

در سال ۲۰۰۰، «رام امانوئل»، رئیس دفتر وقت اوباما، وی را در شیکاگو شناسایی کرد. این فرد معاون سیاسی دفتر حزب دموکرات در شیکاگو بود. این مرد در ارتش اسرائیل نیز خدمت کرده و یکی از افتخاراتش این است که انگشت خود را نیز در ارتش اسرائیل از دست داده است.

کار رام امانوئل، پول جمع کردن از یهودیان بود؛ وی در میان یهودیان فردی شناخته شده است که منافع اسرائیل را می‌شناسد و دنبال می‌کند و لذا متحد قابل اطمینان یهودیان محسوب می‌شود. کسانی وارد عرصه کارزار انتخاباتی آمریکا می‌شوند که واسطه‌های یهودی از ایشان حمایت کرده و منبع مالی را برایشان فراهم می‌کنند.

 

 تقسیم‌بندی‌های داخلی این دو حزب چگونه است؟

در دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، جناح‌ها و باندبازی‌هایی وجود دارد که به طور کلی به باند قوی‌ یعنی جناحی که پول بیشتری در اختیار دارد و رؤسای اصلی هستند که حزب را در اختیار دارند و آن را اداره می‌کنند موسوم به «establishment» است و جناح ضعیف که در تلاش است تا به قدرت برسد و به «Anti- establishment» معروف است، تقسیم می‌شوند.

 

 جناح ها در دو حزب براساس چه معیارهایی شکل می‌گیرند؟

جناح‌ها بر اساس منابع مالی و چهره‌ها یا بر اساس موضوعات و دغدغه‌های خاص شکل می‌گیرد؛ مثلاً «جرج سورس» آدم‌های خود را در داخل حزب دموکرات دارد که باند سورس را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر در احزاب هم افرادی که پول و منابع مالی را در اختیار دارند به قطب تبدیل می‌شود.

در نتیجه، جناح‌ها بر اساس دغدغه‌های خود به دنبال تصدی پست‌ها و یا کمیسیون هستند، گاهی اوقات برای تصدی این پست‌ها، افرادی را انتخاب کرده و از آنها برای ورود به پست موردنظر حمایت و همراهی می‌کنند تا منافع خود را به دست آورند. مثلا رام امانوئل دغدغه ایدئولوژیک دارد و می‌خواهد اطمینان حاصل کند که حمایت آمریکا از اسرائیل ادامه پیدا می‌کند و به خاطر این دغدغه‌ ایدئولوژیکی و آشنایی سیستم، می‌داند که باید پول تهیه شود لذا مسئول جمع‌‌آوری کمک‌های مالی می‌شود.

 

 

 شهرت و قدمت چه تاثیری در بدست آوردن قدرت دارد؟

 در هر حزب و به طور کلی در آمریکا بحث قدمت مطرح است، برای درک این موضوع کنگره را بررسی می‌کنیم. برای ورود به کمیسیون‌های کنگره و خرید کرسی‌ها باید مبلغی پرداخت شود ولی صندلی‌ها بر اساس تعداد سال‌هایی که فرد در کنگره حضور دارد رتبه‌بندی می‌شود. مثلاً «هیلاری‌کلینتون» که سناتور نیویورک بود و به کمیسیون سیاست خارجه رفت؛ در تصاویری از نخستین روز حضورش در کنگره نزدیک درب وردی سالن نشسته است؛ یعنی با این که همسر وی رئیس‌جمهور است اما چون تازه وارد شده است رتبه پائینی دارد و صندلی نازل‌تر به او تعلق می‌گیرد.

تقسیم‌بندی صندلی‌ها بر اساس قدمت افراد است. از این رو است که ۸۰ الی ۸۵درصد مجلس نمایندگان مجدداً در انتخابات‌های بعدی بر می‌گردند و این میزان در سنا به ۹۵درصد هم می‌رسد. سرمایه‌گذار و فردی که می‌خواهد از سیاست‌مداری حمایت مالی داشته باشد، طبیعی است که تلاش می‌کنند با کاندیداهای قدیمی به توافق برسد زیرا فرد تازه وارد مهره ضعیف‌تری محسوب می‌شود.

نماینده جناح قدرت در حزب بودن چقدر می‌تواند تاثیر گذار باشد؟

به طور معمول این نماینده جناح غالب در حزب است که در انتخابات درون حزبی پیروز می‌شود چون از قدرت و منابع مالی بیشتری برخوردار است. مثلا چون رامنی کاندیدای گروه قوی بود، می‌دانستند که در نهایت وی کاندیدای جمهوری‌خواهد خواهد بود. و یا گینگریچ چون از این گروه حذف شده بود، می‌دانستند به احتمال زیاد در رقابت‌های درون حزبی شکست خواهد خورد. سیستم به صورتی طراحی شده است که نیازمند پول است و از این روست که یک درصدی که پول را در اختیار دارند همیشه حرف اول را می‌زند.